مهشیدمهشید، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

وروجکِ مامان

تلاش برای رفتن به آشپزخانه

مهشید در حالِ  چهاردستو پا برای رفتن به آشپزخانه یه دست بالا یه دست پایین گذاشتی تا تکیه گاهت بشه دو تا دستاتم گذاشتی بالا یه نگاه به دوربین     و بالاخره به مقصد رسیدی خسته نباشی فداتشم ...
21 اسفند 1393

مهشیدوجوجو

عزیزدل امروز دایی جلال اومده بود تورم نیم ساعت با خودش برد بیرون پارک توهم ذوق زده بودی بغل مانمیومدی خلاصه دایی رفتو بعد 1 ساعت بازم اومد اینبار برات یه جوجه خریده بود فقط برا اینکه عکس العملتو ببینه توهم اولش دهنتو بردی جلو  جوجو هم نوک زد گریه کردی خلاصه این جوجه اهدایی از طرف دایی جون دستشون درد نکنه ...
21 اسفند 1393

مهشیدو اسباب بازی ها

سلام گلِ قشنگِ خاله امشب خونتون بودیم کلی شیطونی کردی چهاردستو پا خیلی راحت میری نمیتونیم کنترلت کنیم ، هم خوشحالیم که میتونی حرکت کنی هم ناراحت که به همه چیز دست میزنی وکنجکاوی میکنی یکم سخته اما خداروشکر ...     ...
21 اسفند 1393

(*

فداتشم من تازگیا یاد گرفتی یکم رو پاهات بدون کمک وایسی خیلی دوس داری اما یهو تعادلت رو از دست میدی ، وروجکِ خاله خیلی دوستت دارم قربون پاهات برم من ...
18 اسفند 1393

مهشیدِ نازم***

سلام عزیزدل ِ خاله تازگیا چند روزیه یاد گرفتی دست بزنی خیلی شیرین میشی با خنده به ما نگا میکنی دوتا دستای کوچولوی نازتو بهم میزنی و کلی ذوق میکنی ... تا صدای اهنگ میشنوی پاهاتو میکوبی زمین در ضمن بای بای هم یاد گرفتی در حال تمرین کردن چهار دستو پا رفتنی خیلی زود خسته میشی البته با کمک ما راه میری خیییییییییلی شیرین تر  شدی خیلی دوستت دارم خاله قربونت بره   ...
13 اسفند 1393